خاطرات!!!
امروز خاطراتت را سوزاندم !
اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد ... !!!
نظرات شما عزیزان:
sevin..
ساعت18:08---3 شهريور 1393
اگه غرور نبود چشم هایمان بجای لبها سخن نمیگفت وما کلام دوستت دارم را میان نگاه های گه گاهمان جستجو نمیکردیم....
sevin..
ساعت18:05---3 شهريور 1393
محبت مثه یک سکه پول میمونه اگه بیفته تو قلک دیگه نمیشه درش اوذد اگرم بخوای درش بیاریباید اونو بشکنی.......
sevin..
ساعت18:05---3 شهريور 1393
محبت مثه یک سکه پول میمونه اگه بیفته تو قلک دیگه نمیشه درش اوذد اگرم بخوای درش بیاریباید اونو بشکنی.......
sevin.,
ساعت1:56---3 شهريور 1393
از خدا پرسیدم خدایا چه چیزی تورا ناراحت میکند فرمود: هروقت بنده ای با من سخن میگوید چنان به حرف های او گوش میدهم که گویی جز او بنده ای ندارم
ولی او چنان با من سخن میگوید انگار من خدای همه هستم الا او....
ولی او چنان با من سخن میگوید انگار من خدای همه هستم الا او....
تنها شادی زندگیم اینست که هیچ کس نمیداند تا چه حد غمگینم....
DUYĞU
ساعت1:14---3 شهريور 1393
گاهي بايد رفت
و آنچه ماندني ست را جا گذاشت
مثل ياد
مثل خاطره
مثل لبخند
رفتنت ماندني و باارزش مي شود وقتي که بايد بروي ، بروي
و ماندنت پوچ و بي فايده ست وقتي که نبايد بماني ، بماني
و آنچه ماندني ست را جا گذاشت
مثل ياد
مثل خاطره
مثل لبخند
رفتنت ماندني و باارزش مي شود وقتي که بايد بروي ، بروي
و ماندنت پوچ و بي فايده ست وقتي که نبايد بماني ، بماني
برچسبها: